این نوع یعنی پیام های کلامی که با زبان غیر کلامی ما هماهنگ نیستند. گاه این شرایط ایجاد می شود و ما درحالی که با صحبت های خود موضوعی را بیان می کنیم ، با حالت هایی که در صورت، چشم ها، و حرکت های بدن خود نشان می دهیم منظور دیگری را منتقل می کنیم. در این حالت هم کودک گیج می شود که منظور ما چیست و هم ما به هدف خود نمی رسیم. مثل زمانی که کودک در جمع حرف ناشایستی می زند و مادر در حالی که می خندد به او می گوید :« خیلی حرف زشتی زدی، دیگه این حرف را نزنی ها»این یک پیام کاملا متناقض است . زیرا در حالی که پیام کلامی می گوید حرف زشتی زدی اما در پیام غیرکلامی که خنده و لبخند است می گوید که چندان هم حرف زشتی نبوده است و مادر از آن خوشش آمده است. یا مثلا مواردی است که مادر بسیار عصبانی است و می گوید:« لازم نیست رایانه را خاموش کنی و به حمام بروی ، هنوز خیلی وقت داری!» اما این در حالی است که منظور او این است که خیلی دیر شده و باید به حمام بروی و با لحن کنایه ای می خواهد این را بیان کند! در صورتی که این گونه پیام ها برای کودک متناقض و نامفهوم است و تاثیر گذاری و احتمال پیروی را کاهش می دهد.
بهتر است برای تاثیر گذاری بیشتر ژست ها و حرکات بدنی متناسب با کلام را استفاده کنیم. حالت چهره، چشم ها و لحن محکم و قاطع باید کلام و صحبتمان را تقویت کند. پیامی که چهره ما منتقل می کند قوی تر از پیامی که کلام مامنتقل می کند. ما باید سعی کنیم این دو پیام را با هم هماهنگ کنیم. تا تاثیر گذاری بالاتری داشته باشد. همانطور که وقتی یک کودک 8 ماهه میخواهیم بفهمانی که وسیله ای داغ است و نباید دست بزند، چشمانمان را درشت می کنیم و ابرو ها را بالا می اندازیم و دست ها را تکان می دهیم و می گوییم ، نه نه … نباید دست بزنی … داغه !